۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

لحظه بیداری

" و من رویا را تنها تا زمانی دوست دارم که ان را واقعیت بپندارم. زیرا زیباترین خوابها هم با لحظه بیداری برابری نمیکند" آندره ژید ، مائده های زمینی
زندگی رویای زیباییست خصوصا اگر راه و رسم ان را بلد باشی و بدانی که دقیقا ریش هایت در کجا به عمق رفته است.... گاهی حس میکنم در یک رویا قدم میزنم که همه چیزش بر وفق مراد نیست ..... بیداری را بیشتر دوست میدارم چون همیشه دوست داشته ام چشم در چشم حقیقت بدوزم حتی اگر تلخ باشد....
و دقیقا در همان لحظه است که میفهمم زندگی شیرین است با وجود تمام تلخی هایش...

۱ نظر:

  1. کاش منم حس تو را داشتم که زندگی شیرینه..چرا با اینکه این روزها روزای خوبمه ولی حس شیرین بودنش را درک نمیکنم..انگار فقط تلخیهاش را دیده باشم...گرچه اصلا طعم تلخی را درک نکرده ام....کاش مثل تو بودم..بیداری را..حقیقت را بیشتر دوست داشتم

    پاسخحذف

رو دیوار من یادگاری نمی نویسی؟